نفت کش های ایران، پیام پوشالی بودن قدرت آمریکا را به جهان ارسال کردند
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۵۶۸۶۹
نفتکشهای ایرانی حامل بنزین با پهلو گرفتن در بندر ونزوئلا یک پیغام مهم را به جهانیان و تمام کسانی که در برابر تحریم های یک جانبه آمریکا حق هر گونه عکس العملی را از خود سلب نمودهاند ارسال کردند و آن چیزی جز اثبات پوشالی بودن قدرت آمریکا نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، بالاخره نفتکشهای غول پیکر ایرانی علیرغم تهدیدات مکرر آمریکا، پس از عبور مسافت های طولانی، خود را به ساحل ونزوئلا رساندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رأی الیوم با اشاره به اینکه اقدام تهران، حمایت از ونزوئلا و ملت و رئیس جمهور این کشور و شکست محاصره آمریکاست، تأکید کرد، تفاوت اساسی بین ایران و آمریکا این است که تهران فرآورده نفتی به یک ملت محاصره شده فرستاده که سران آن، «نه» بزرگی به تلاشهای آمریکا برای به زانو درآوردن کشور خود گفتهاند، ولی آمریکا نیروهای مزدور خود را برای سرنگونی «نیکولاس مادورو» رئیس جمهور منتخب ونزوئلا فرستاده تا یکی از مزدوران خود را در رأس هرم قدرت این کشور قرار دهد.
به گزارش این روزنامه، «رئیس جمهور آمریکا به خوبی پی برده است که ایران هر تهدیدی کرده، آن را عملی کرده است و میداند زمانی که ایران، به دولت آمریکا نسبت به هر گونه مزاحمت برای نفتکش های ایرانی، هشدار داد، حتما پاسخ ویرانگری به هر گونه اقدام آمریکا خواهد داد».
در اینجا به ویژه برای کسانی که هنوز از اقتدار ایران در رژیم گذشته دم میزنند جا دارد این اقدام شجاعانه ایران تحت تحریم های ظالمانه آمریکا را با وضعیت ایران در دوره پهلوی مقایسه کنیم. پس از ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1329، و با به رسمیت شناخته نشدن این اقدام از سوی استعمار انگلیس، دولت انگلستان ایران را مورد تحریم نفتی قرار داد و مانع از فروش نفت ایران به دیگر کشورها شد؛ در این مقطع انگلستان علیرغم اینکه در آن دوره اقتدار چندانی نیز برایش باقی نمانده بود، تهدید کرد چنانچه کشتیهای نفتکش یک کمپانی از دولت ایران (مصدق) نفت خریداری کند مورد تهدید ناوهای جنگی انگلیس قرار خواهد گرفت.
در این بین تنها شرکت خصوصی "ایپم" ایتالیایی تصمیم گرفت با 25 درصد تخفیف و با پرداخت شکر در برابر نفت، نفت ایران را خریداری نماید. یک شرکت خصوصی ایتالیایی با اجاره نفتکش رزماری، در حصار تحریم اقتصادی انگلیس وارد بندر ماهشهر شد و پس از بارگیری نفت با پرچم هندوراس به سمت مقصد خود حرکت کرد، اما به ناگهان کشتی در مسیر اروپا متوقف شد و پس از چند روز بی خبری خبر توقیف نفتکش رزماری توسط انگلیس منتشر شد. در دادگاه عدن انگلیس استدلال کرد که شرکت نفت انگلیس - ایران، مالک قانونی تمام نفت ایران است و رزماری در حال حمل داراییهای مسروقه بوده است در نتیجه حکم دادگاه به نفع انگلیس تمام شد، در نهایت با رای دادگاه، نفت ایران به شرکت سابق (انگلیس) رسید و حتی هزینههای تخلیه بار و دادرسی نیز از ایران دریافت شد!
در دوره رضا شاه نیز وضع ایران بهتر از این نبود. زمانی که بحرین که جزیی از خاک ایران بود، تحت سلطه انگلیسیها قرار داشت، رضاشاه برای اینکه انگلیسیها را از خود ناراضی نسازد هرگز جرات اعتراض علنی علیه انگلستان و دفاع از اتباع ایرانی این جزیره را پیدا نکرد تا اینکه در سه دهه بعد فرزندش محمدرضا در راستای جلب حمایت امریکا و انگلیس ننگ جدایی بحرین از ایران را به جان خرید. در نهایت بحرین تحت حکومت یک دولت دست نشانده انگلیسی در روز 23 مرداد 1350 رسما استقلال خود را از سرزمین مادری خود ایران اعلام کرد و ایران نخستین کشوری بود که یک ساعت پس از اعلام استقلال، آن کشور را به رسمیت شناخت!
اما ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیر تحریم های شدید غرب توانست در دفاع از منافع ملی کشور اقتداری مثال زدنی از خود به نمایش گذارد. در طول هشت سال دفاع در برابر متجاوزان به این سرزمین اجازه نداد یک وجب از خاک ایران از این کشور جدا شود. 67 سال پس از ماجرای نفتکش رزماری، انگلیس اقدام به توقیف یک نفتکش ایرانی(گریس-1) کرد، اما این بار انگلیس در برابر اقدام شجاعانه نیروی دریایی سپاه در توقیف نفتکش انگلیسی مجبور به عقب نشینی و آزادسازی نفتکش ایرانی گریس-1 شد.
این روزها نیز پس از ارسال محمولههای بزرگ سوخت به ونزوئلا و جشن مردم آن کشور با پرچم ایران نمادی دیگر از اقتدار ایران را در برابر زورگوییهای امریکا به نمایش درآورده است. نفتکشهای ایرانی حامل بنزین با پهلو گرفتن در بندر ونزوئلا یک پیغام مهم را به جهانیان و تمام کسانی که در برابر تحریم های یک جانبه آمریکا حق هر گونه عکس العملی را از خود سلب نمودهاند ارسال کردند و آن چیزی جز اثبات پوشالی بودن قدرت آمریکا نیست.
محمد ملکزاده،
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: اقدام شجاعانه رئیس جمهور نفت ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۵۶۸۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات در دانشگاههای آمریکا به چه معناست؟
فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسنها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری میکند. در حقیقت، آنها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سوهای جدیدی را نوید میدهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیتهای تازهای را نیز داشت.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید میبیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانههای سختی را تجریبه میکند و هیچ بعید نیست که در سالهای آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.
در این رابطه، برخی اندیشکدههای معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین میرود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
با این همه، به طور خاص میتوان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.
۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربیشاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرتهای غربی با لغات بازی میکنند و ملتهایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود میکنند.
با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزایهای غربیها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزشهای متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملتهای جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرتهای غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیستها در جنگ غزه به پا میخیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و میشود، میگویند.
موضوعی که حقیقتا ضربهای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعارهای دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.
۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربیهژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی دست به هر اقدامی میزنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظامهای حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیتها دقیقا همان چیزیهایی هستند که این نظامهای حکمرانی مطرح میکنند.
در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روندها و رویههای متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استانداردهای دوگانه جهان غرب و هم متنوعتر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیتها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیتهای تازهای رونمایی کرده است.
۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربیدر سالهای اخیر نظامهای حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بیمنطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطبهای قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانهای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قارهای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.
در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانهای به مصاف رقبای بین المللی خود میرود، گواهی روشن بر تضعیف اهرمهای میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیتهای جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش میگذارد.